ایستگاه شقایق های عاشق(شام غریبان)

صبا از من به زهرا (س) گو بیا ، شام غریبان بین   

که گریان دیده ی دشمن به حال زینب است امشب  

از برنامه ها ی ویژه ماه محرم  که در مرکز شماره 2 برگزار گردید ایستگاه شقایق های عاشق بود بـچـه ها در یـک فضـای کاملاً معـنوی بـه یـاد شـام غـریبـان امـام حسیـن (ع) روز سه شنبه تاریخ 8/10/88  هفتادو دو شمع به یاد یاران وفادار امام حسین (ع) روشن نمودند و سپس آرزو ها و حرف های خود را با امام حسین نوشتند. 

هدف از اجرای این برنامه معرفی وقایع و ایام زنده نمودن نام و یاد امام حسین (ع)و علاقمند نمودن بچه ها به مراسم مذهبی و بها دادن به آنها بود. 

 

 

 

  


  

برپایی ایستگاه خوشنویسی

بـه منــاسبـت سـوگـواری سـرور و ســالار شـهیـدان کـربـلا ایـستـگـاه خـوشـنـویسـی بـا عنــوان می نویسیم یا ابوالفضل در مرکز فرهنگی هنری شماره 2 بوشهر برگزار گردید. 

ادامه مطلب ...

برپایی مراسم افطاری در مرکز فرهنگی هنری شماره 2

از عرش صدای ربنا می آید             آوای خوش خدا خدا می آید  

    فریاد که درهای بهشت باز کنید       میهمان خدا سوی خدا می آید.  

 

روز دوشنبه مورخه 16/6/88، در مرکز فرهنگی هنری شماره 2 مراسم افطاری برگزار گردید. 

این مراسم ابتدا با آیاتی از کلام ا.. مجید آغاز گردید سپس بچه ها نماز را در مرکز خواندند. 

با همکاری اعضاء سفره های افطار پهن گردید و با خرما و شیر روزه های خود را گشودند . در این مراسم مربی مسئول در مورد فواید روزه و روزه داری برای بچه ها صحبت کردند.

 در این برنامه مدیریت محترم و کارشناسان  محترم هنری، فرهنگی و مربیان مرکز شماره 1 بوشهر میهمانان این ضیافت بودند.

زندگی نامه امام حسن مجتبی

القاب : 

لقب های او سبط، سید، زکی ، مجتبی است که از همه معروفتر "مجتبی " می باشد.

سخاوت : 

در جود و بخشش امام حسن (ع ) داستانها گفته اند. از جمله مدائنی روایت کرده که :
حسن و حسین و عبدالله بن جعفر به راه حج می رفتند. توشه و تنخواه آنان گم شد. گرسنه و تشنه به خیمه ای رسیدند که پیر زنی در آن زندگی می کرد. از او آب طلبیدند. گفت این گوسفند را بدوشید وشیر آن را با آب بیامیزید و بیاشامید. چنین کردند. سپس از او غذا خواستند. گفت همین گوسفند را داریم بکشید و بخورید. یکی از آنان گوسفند را ذبح کرد و از گوشت آن مقداری بریان کرد و همه خوردند و سپس همانجا به خواب رفتند. هنگام رفتن به پیر زن گفتند: ما از قریشیم به حج می رویم . چون باز گشتیم نزد ما بیا با تو به نیکی رفتار خواهیم کرد. و رفتند. شوهر زن که آمد و از جریان خبر یافت ، گفت : وای بر تو گوسفند مرا برای مردمی  ناشناس می کشی آنگاه می گویی از قریش بودند؟ روزگاری گذشت و کار بر پیر زن سخت شد، از آن محل کوچ کرد و به مدینه عبورش افتاد. حسن بن علی (ع ) او را دید و شناخت . پیش رفت و گفت : مرا می شناسی ؟ گفت نه . گفت : من همانم که در فلان روز مهمان تو شدم . و دستور داد تا هزار گوسفند و هزار دینار زر به او دادند. آن گاه او را نزد برادرش حسین بن علی فرستاد. آن حضرت نیز همان اندازه به او بخشش فرمود. او را نزد عبدالله بن جعفر فرستاد او نیز عطایی همانند آنان به او داد.
حلم و گذشت امام حسن (ع ) چنان بود که به گفته مروان ، با کوهها برابری  می کرد.

امام حسن (ع ) فرزند امیر مؤمنان علی بن ابیطالب و مادرش مهتر زنان فاطمه زهرا دختر پیامبر خدا (ص ) است .
امام حسن (ع ) در شب نیمه ماه رمضان سال سوم هجرت در مدینه تولد یافت . وی نخستین پسری بود که خداوند متعال به خانواده علی و فاطمه عنایت کرد